سفر رئيس جمهور محترم جناب آقاي دکتر احمدي نژاد به استانهاي مختلف و اخيرا استان قزوين حرف و حديث هاي زيادي را به ذهن متبادر مي کند.ترجيح برخي استانهاي برخوردار- و يا اقلا برخوردارتر از گيلان- بر استان ما و قرار گرفتن گيلان در اولويت هاي بعدي سفر رئيس جمهور، برخي شک و شبهه ها را در اذهان مردم و سياسيون استان ايجاد کرده است.حرف ها و سخنان ضد و نقيض و تحليل هاي گوناگوني از سفر رئيس جمهور در بين مردم عادي و نخبگان جامعه وجود دارد که در اينجا به بررسي و نقد آنها مي پردازيم...
1-عده اي که عمده آنها را مخالفان دولت تشکيل مي دهند، سعي داشته و دارند اينگونه به افکار عمومي القا کنند که چون آقاي احمدي نژاد در انتخابات رياست جمهوري در استان گيلان به نسبت استانهاي ديگر راي کمتري آورده است،بنابراين به مردم اين سامان به ديده بي رغبتي نگريسته و در حقيقت قصد تلافي دارد! حال آنکه در واقع چنين نيست و با روحياتي که در رئيس جمهور محبوب و و مردمي و دولت عدالت محور ايشان سراغ داريم،اينگونه سخن گفتن،بيشتر از روي غرض ورزي و کينه گفته مي‌شود و پايه عقلائي و منطقي ندارد بلکه القائات افراد خاصي است که سعي دارند از هر فرصتي جهت وارد کردن ضربه به دولت اصولگرا استفاده کنند.
2-عده ديگر با اين استدلال که تعداد شهرهاي استان گيلان بسيار زياد بوده و از آنجا که آقاي احمدي‌نژاد در سفرهاي استاني همواره کوشيده تا به مردم تمامي شهرهاي کوچک و بزرگ در حد توان سرکشي کند، لذا فراهم کردن مقدمات سفر و آماده کردن شهرستانها و پيش بيني ترتيبات امنيتي و...زمان زيادي را طلب مي کندکه البته استدلال فوق در نگاه اول تا حدودي درست مي‌نمايداما مشکل اينجاست که شنيده شده اولويت بعدي سفر رئيس جمهوري استان مازندران است که اين استان از نظر تشابه اقليمي و تراکم و تعداد زياد شهرها ،دستکمي از گيلان ندارد.پس علت را بايد در جاي ديگري جست.
3-برخي بر اين عقيده اند که چون رئيس جمهوري اولويت سفرهاي استاني را به استانهاي محروم اختصاص داده است پس معلوم مي‌شود که گيلان واقعا دچار محروميت زيادي نيست! در واقع عده اخير ،جايگاه گيلان را در توسعه همين جايگاهي مي‌دانند که در اولويت هاي سفر رده بندي شده است.حال آنکه کمتر کسي هست که نداند گيلان در زمره کم توسعه يافته ترين استانهاي کشور است(نه اينکه پتانسيل توسعه و رشد در آن وجود نداشته باشدو اين امر بيشتربه علت نوع نگاه به فرايند توسعه گيلان و ضعف مديريت هاي گذشته استان است.) بنابراين اين مورد هم نمي تواند درست باشد يعني حتي اگر بپذيريم گيلان استاني توسعه يافته است، به سختي مي توان پذيرفت که سطح توسعه استان گيلان از استانهائي مانند قزوين و اراک که پيش از ما ميزبان رئيس جمهور بوده اند بيشتر باشد.
4-استدلال مطرح ديگري که در سطح مردم ونخبگان جامعه وجود دارد اينست که مسئولان و دست اندرکاران امور استان هنوز از هماهنگي لازم جهت آماده سازي مقدمات سفر رئيس جمهوري برخوردار نيستند که اين موضوع مي تواند تا حد زيادي درست باشد.يعني نمايندگان استان و مسئولين بلندپايه سياسي آن ،احتمالا تا مدتها به تفاهم مشترک و عزم جدي جهت دعوت و ميزباني رئيس جمهور دست نيافتند و اين امر متاسفانه به ضرر مردم استان تمام شده ،زيرا از مواهب فراوان اين سفر تاکنون بي بهره مانده‌اند.
بايستي پذيرفت که بسياري از مسئولاني که در دولت قبلي عليه تفکر اصولگرائي ،اقدامات علني و پنهان فراواني داشته اند،هنوز روي کارند.علاوه بر آن بسياري از نمايندگان استان در انتخابات گذشته از تفکرات رقيب رئيس جمهوري فعلي که اغلب مغاير و گاه متضاد با تفکرات دولت فعلي است،حمايت ميکرده‌اند همچنين برخي مسئوليني که رافت و رحمت دولت اصولگرا شامل حال آنان شده ،تا پيش از پيروزي احمدي نژاد در انتخابات گذشته به جبهه رقيب تعلق فکري و فيزيکي داشته‌اند! طبيعي است چنين ترکيب ناهمگوني از مسئولان استاني به سختي خواهد توانست اراده عمومي و خواست مشترک مردمي جهت حضور رئيس جمهوري در استان را يکپارچه کرده و نمايندگي کند.البته اينک ديگر تقريبا سفر دکتر احمدي نژاد به استان قطعي شده و شايد يکي از دو سفر آينده ايشان،استان گيلان باشد.ولي انتظار اين بود که اين سفر پيشتر از اين اتفاق مي افتاد که متاسفانه اينگونه نشد.اکنون که حتي کميته هاي مختلف استاني براي مقدمه چيني اين سفر شکل گرفته و مشغول به کار شده اند،حداقل کاري که مسئولين مي توانند انجام دهند اينستکه کاستي ها و مشکلات استان را دقيق و مستند و موشکافانه به رئيس جمهور و وزراي محترم منتقل کنند تا لااقل از اين بابت هم گيلان محروم نماند(گيلانيوز)